محتوای ساده و تاثیر آن در سئو

محتوای ساده :شما به عنوان یک کارشناس تولید محتوا ، چگونه مطلبی را نوشته و یا محتوایی دیجیتالی تولید می کنید که برای کاربرانتان قابل فهم بوده و مسائل پیچیده برایشان باور پذیر شود ؟

راه حل این مسئله آسان به نظر می رسد و آن بدین ترتیب است که مسائل را به ساده ترین شکل ممکن برایشان بیان کنید ؛ اما در مواجه با مخاطبینی که صبر و حوصله زیادی نداشته و در صورت عدم کسب رضایتشان در اولین دقایق و با مطالعه سطرهای نخستین یک محتوا به سرعت سایت شما را ترک می کنند و سراغ محتوای دیگری می روند ، چه می کنید ؟

محتوای ساده

اگرچه ساده سازی محتوای پیچیده راه حل ساده ای به نظر می رسد اما اعمال همین راه حل بسیار سخت می باشد . حال سوال دیگری که مطرح می شود در این خصوص است که چطور می توان محتوای پیچیده و خسته کننده ای – مانند طرز کار یک موتور مکانیکی یا یک مدار الکترونیکی که بسیار خشک و بی روح بوده و با وجود فرمول ها ، اعداد و ارقام خسته کننده تر هم می شود – را به منظور درگیری بیشتر مخاطب و با آن و همچنین ایجاد علاقه و هیجان در آنان عرضه کرد  !

در همین رابطه بنده به عنوان یکی از نویسندگان شرکت سئو یاب معتقدم که بسیاری از مشکلات مذکور با هوش و ذکاوت نویسنده یا تولیدکننده محتوا حل شدنیست ، چراکه وی می تواند با بیان مطالب به روشی روان و ملموس تر نسبت به سایرین ، فهم اطلاعاتی گنگ را برای عموم مخاطبین آسان تر کند .

• نگارش همه ماجرا نیست ؛

گاهی اوقات کلمات به تنهایی قادر نیستند تا موضوعی پیچیده را ساده کرده و امکان فهم آن را برای عموم مردم مهیا سازند اما در این میان عوامل دیگری هستند که در این داستان نقش های مهمی ایفا کرده و به انتقال محتوای ساده مد نظر شما به ذهن مخاطب کمک می کنند که از مهمترین آن ها می ‌توان به :

• ساختار وب سایت
• عناصر سئوی داخل صفحه
• و همچنین ویدیوها – اینفوگرافیک ها و مجموعه جلوه های بصری محبوب کاربران اشاره کرد .

در همین رابطه به کرّات شنیده ایم که گفته می شود حتی اگر نوشته شما نوشته خوبی هم باشد اما با افزونه هایی قدرتمند ترکیب نشده باشد ، مخاطبینتان شما را تنها با یک کلیک مجازات کرده و محتوای تولیدی شما را می بندند .

• اما به نوشتار وابستگی زیادی دارد .

اگر نوشته های «ارنست همینگوی» را خوانده باشید تایید می کنید که نثر وی بسیار ساده و موثر است و در عین حالی که دارای انسجام کلی نگارشیست ، اگر به صورت دقیق تر به ساختار این نوشتار دقت کنیم خواهیم دید که یک همبستگی میان بند بند آن وجود داشته و هیچ قسمتی از نوشته وی دارای گسستگی و پرش های بی ربط به موضوع دیگری نمی باشد .

با اینکه میدانیم مخاطبینمان فرصت کمی برای مطالعه داشته و صبری کافی برای رسیدن به انتهای مقاله را ندارند و از سویی دیگر محتوای پر زرق و برق رقبا نیز ممکن است خود باعث گمراهی و حواس پرتی این افراد شود و به کلی از بازگشت مجددشان به سایت شما جلوگیری کند اما خط مشئ “همینگوی” و سلسله اقدامات وی در نویسندگی ، دقیقاً همان چیزیست که امروزه بیش از هر زمان دیگری به آن نیاز داریم .

در همین رابطه سوالی که مطرح می شود این خواهد بود که چه زمانی می توان نوشتار پر مغز خود را با قالبی مناسب ترکیب کرد ؟ در پاسخ به این سوال باید گفت که این مهم زمانی تحقق می یابد که بتوانیم پیچیدگی‌ های مسئله را از بین برده و با نهایت شفافیت منظور خود را بیان کنیم .

از استفادۀ کلمات و اصطلاحات پیچیده خودداری کنید !

سادگی

همان چیزی که در این یادداشت و مقالات پیش روی شاهد آن خواهید بود .

زمانی که موضوعی پیچیده و سخت است به خودی خود دارای اصطلاحات و کلمات گنگ و نارسا نیز می باشد ، حال اگر ما این قدرت را نداشته باشیم که این موانع را با نمونه های ساده تر جایگزین کنیم ، نباید توقع و انتظاری مبنی بر فهم پذیری بیشتر آن و استقبال حداکثری مخاطبین از این محتوا داشته باشیم .

با صرف نظر از موضوعاتی که به هیچ عنوان نمی توان اصطلاحات پیچیده آن را با کلماتی ساده تر جایگزین کرد و به دلیل تخصصی بودن یا عدم تعریف مترادف های فارسی برای آنها عملاً بومی نمی شوند ، اگر نمی توانید اصطلاحات سخت مقاله خود را با محتوای ساده جایگزین کنید مطمئن باشید که ضعف شما در فهم مطالب اولیه می باشد ، پس به منبع تحقیق پروژه رجوع کرده و مجدداً مفاهیم آن را فرا گیرید تا بتوانید با زبان خودتان آن را ساده کنید.

یکی از ویژگی هایی که هر نویسنده خوب باید داشته باشد جامعه شناسی و آشنایی با فرهنگ و سلایق مخاطبین خود است .  به همین دلیل اگر نویسنده‌ای نتواند تشخیص دهد که با چه نوع مخاطبی در ارتباط بوده تا سطح سواد ، فرهنگ و عادت های کلامی آنها را تشخیص دهد ، نمی‌تواند مقاله‌ای را برای آنان به زبان و با محتوای ساده بیان کند . در همین راستا تحقیقات Ethnography یا مردم شناسی به زیر شاخه از علوم انسانی گفته می شود که به مطالعه رفتار مردم بویژه افراد فعال در حوزه های تجارت پرداخته و با تجزیه و تحلیل رفتار آنان ، عکس العمل مناسب در هتگام مواجه با ایشان را کشف می نماید .

باید بدانیم که هرچه موضوع درهم آمیخته و  پیچیده‌تر  باشد ، اصطلاحات آن نیز دشوارتر می‌شود . به همین دلیل ماموریت ما ساده سازی این اطلاعات پیچیده به آسان ترین حالت ممکن بدون تغییر معنای آنها می باشد .

شاید برای شما نیز اتفاق افتاده باشد که تجربه مطالعه مقاله ای در یک روزنامه و یا گوش دادن به صحبت یک مجری تلویزیونی در این حالت خاص را تجربه کرده باشید ؛ اینکه فرد مورد نظر بدون استفاده از لغات پیچیده به گویشی عامیانه “قلمبه سلمبه” و با ساده ترین کلمات ممکن منظور خود را به عموم مخاطبین می رساند و بدون بازی با لغات و عبارات ثقیل هر آنچه که در ذهن خود دارد را بیان می کند . بی تردید اینگونه نوشته ها یا افراد شاخصه ای برای برتری یک محتوای ساده بر ثقل و پیچیدگی های آن می باشند .

به عنوان مثال دیگری که هم اکنون به ذهنم رسید می‌توانم به کتاب Liver Rescue یا نجات کبد اثر انتونی ویلیام (Anthony William) – که در زمینه پزشکی نگاشته شده است اشاره کنم .

در همین رابطه به دلیل اینکه سبک نوشتاری وی بسیار ساده است ، حتی با وجود ضخامت کتاب هم افراد متعددی – از جمله خود من – که اطلاعاتی در خصوص مسائل پزشکی نداشته اما در پی بهبود سلامت خود با خواندن محتوای ساده این کتاب هستند ، می توانند همه درس های مهم آن را یاد گرفته و راهنمایی ‌های کاربردی آن در خصوص کبد و جگر و بهینه سازی سلامت آن ها را فرا گیرند .

در همین مثال اگر نویسنده کتاب خود را با اصطلاحات و عبارت های تخصصی پزشکی که تنها بخش خاصی از مخاطبین از آن سر درمی‌آوردند پر می‌کرد ، بی تردید بخش اعظمی خوانندگانی که به صورت تخصصی پزشکی را دنبال نکرده و از آن سر در نمی آورند را از دست می داد ؛ عاملی که سبب می شد تا دانسته ها و دانش وی بنابر سوگند پزشکی اش به انسان های بیشتری کمک نکرده و حتی از نظر اقتصادی فروش کتاب نیز به بن بست برسد .

در پایان این متن بیاد جمله آلبرت انیشتین افتادم که می گفت من با هر کس با زبان خودش صحبت می کنم ، خواه مخاطب من یک رفتگر شهرداری باشد و یا مدیر یک دانشگاه ، یعنی دقیقاً همان کاری که ما باید در مقاله نویسی و تولید محتوای ساده انجام دهیم .